به آدم هایی که زندگی احساسی برایشان در درجه دوم اهمیت قرار دارد، به گونه ای رشک می برم، آنان شاهان این دنیایند، شاهانی رویین تن.
هر دو خیره به هم نگاه کردند. خاطره ی محوی از یک شایعه در ذهن آناهیتا جان گرفت، چیزی که در دوران کودکی شنیده بود.
بر این باورم که فرد سایه ها، رویاها، ترس ها و هیولاهای خانه اش را با خود همه جا می برد، حتی زیر پوستش.
“پولیورم اینجا باشه بهتره تا تو باشی.” با این حرف، او و دوستانش از خنده منفجر می شوند.
در قبال موفقیتهایم، همواره طوری میگفت: «حالا!» که انگار نباید زیاد دلخوش میبودم و دیر یا زود، شکست در راه بود.
من نامهرسان عروسکها هستم.
بابا مخالف خرید یک ماشین ـ حتی همان پیکان قراضهی مدل پایین! است. اتفاقاً او برای هر کاری که میکند، به اندازهی یک لیست بالا بلند دلیل میآورد. در مورد مخالفت با خرید ماشین هم کلی بهانه دارد که میشود آنها را در یک کتاب چپاند و بعد هم چاپش کرد.