کانال کتابخانه ما
کتاب ها با برچسب ‘محدثه خالو’

لباس خواب سفیدی به تن داست. موهایش روی بالش پخش شده بود. انگار صورتش در ابرها باشد. چقدر قشنگ بود. یک لحظه عاشقش بودم لحظه بعد از او نفرت داشتم.

-
برگزیده از صفحه