کانال کتابخانه ما
کتاب های ‘خاطرات’

دارم می‌میرم از بس نمی‌توانم بمیرم، از بس بلد نیستم بمیرم!

-
برگزیده از صفحه

مدت ده روز است که منتظرم، زیرا نامه‌ات را ده روز قبل گرفتم و این امیدواری در من پیدا شده که هر روز منتظر باشم.

-
برگزیده از صفحه

اوشین، کرسی، بخاری نفتی،آدامس خرسی،ای کیو سان و خیلی چیزای دیگه یادتونه؟

-
برگزیده از صفحه

خانم آرین : (بانوی امریکایی محجبه) چادر تاج بندگی منه.

-
برگزیده از صفحه

شما فقط به فکر خودتون هستید. هیچ فکر کردید منِ ارمنی ِ مسیحی، کجای تاریخ این سرزمین قرار دارم؟

-
برگزیده از صفحه

فضا عوض شد. وقتی عشق آمد وسط اگر کسی هم خوف داشت، رو نمی کرد.

-
برگزیده از صفحه