خانه
رمان “خانه” نوشته ی مریلین رابینسون، با ترجمه مرجان محمدی در سال ۹۰ از نشر آموت منتشر شده است.
این داستان روایت یک خانه است! به همین سادگی ..
خانه ای در یک روستا، بعد از مدتها دوباره گرمای حضور خانواده را به خود دیده است، دختری که برای فراموشی و التیام خاطرات خود و نگهداری از پدرش و بعد هم “جک” فرزند محبوب پدر پس از ۲۰ سال به این خانه بازگشته اند.
در بخشی از کتاب می خوانیم :
«اومدی خونه که بمونی گلوری. بله!» گلوری دلش گرفت. پدرش ذوق کرده بود، بعد چشمهایش پر از اشک شد، دلش سوخت و اینبار جور دیگری گفت:«دستکم این دفعه که یه مدت میمونی مگه نه؟» بعد عصایش را به دست ضعیفترش داد و ساک گلوری را از دستش گرفت. گلوری در دل گفت: خدایا، خدای بزرگ…
تازگیها همه دعاهایش این طوری شروع میشد، همینطوری هم پایان مییافت. چرا پدرش اینقدر تکیده شده بود؟ چرا باید آنقدر پایبند شرافت و مردانگی باشد که عصایش را به لبه پلهها آویزان کند و ساکت دخترش را بالا ببرد، آنوقت کنار در بایستد تا حالش جا بیاید؟
به نقل از ناشر
به نقل از اهالی کتاب، این کتاب که سومین کتاب مریلین رابینسون محسوب می شود، توانسته با نثری روان و با استفاده از جملات کوتاه، خانه ای را به همراه تمامی اتفاقاتش برای مخاطب به زیبایی تمام شرح دهد.
شاید دوست داشته باشید که بدانید این کتاب در تار و پود خود به زیبایی هر چه تمام تر از مفاهیم کتاب انجیل و کتاب مقدس استفاده و اشاره کرده است، چیزی که در عین سادگی، دارای روایتی سنگین است.
- دیدگاه هایی با مضامین غیر اخلاقی و توهین منتشر نخواهد شد.
- دیدگاه های نوشته شده حداکثر تا 48 ساعت آینده منتشر خواهد شد.
- در صورت داشتن پیشنهاد و یا انتقاد از طریق بخش تماس با ما مکاتبه کنید.