زندگی جدید جناب دایناسور

نوامبر

ربابه میرغیاثی زندگیِ جدید جناب دایناسور را با کمک نشر چکه و انتشارات شهر قلم برای گروه سنی کودک منتشر کرده است؛ کتابی کوچک درباره‌ی حیوانی بزرگ. آخر، قهرمان این رمان یک دایناسور خیلی خسته است.

در متن پشتِ جلد این کتاب آمده است؛

نزدیکِ فصلِ زمستان جناب دایناسور برای رئیس موزه نامه نوشت و از او خواست بازنشسته‌اش کند. سال‌های سال بود که همه‌ی دوستانِ دایناسور مُرده بودند و فقط او زنده مانده بود. دایناسور می‌ترسید اگر زندگی‌اش را همین‌طوری ادامه بدهد تا چند سالِ دیگر به موجودی خنگ و خونسرد تبدیل شود. و البته، ترس دیگری هم در میان بود جناب دایناسور با نود و پنج سال عمر، پنج ‌متر قد و چهل تُن وزن می‌ترسید که بمیرد و نسلِ دایناسورهای روی زمین منقرض شود. برای همین بود که او هر روز تازه‌ترین مقاله‌های پزشکی و روان‌پزشکی را می‌خواند و به دنبال راه‌هایی بود که بتواند بیش‌تر زندگی کند.

بله، این داستان ماجرای بامزه‌ی دایناسوری است که دیگر نمی‌خواهد سر کار برود و دوست دارد زندگی هیجان‌انگیزی داشته باشد. در این مسیر، پای دایناسور به مؤسسه‌‌ای باز می‌شود که مرکز نگه‌داری از بچّه‌‌حیوان‌های بد است. این بچه‌ها یک جوجه‌کلاغ، یک موش کوچولو و بچه‌قورباغه‌های دوقلویی هستند که تحت‌سرپرستی خانم یونا زندگی می‌کنند. خانم یونا هم زرافه‌‌ای مهربان و حساس است.

این رُمان کوتاه ده فصل دارد و زبان ساده و روان و ماجراهای سرگرم‌کننده و طنز آن برای کودکان جذاب و جالب است. دانش‌آموزان کلاس‌های سوم، چهارم و پنجم دبستان از خواندنِ زندگی جدید جناب دایناسور لذت خواهند برد.

* سایت نویسنده