کانال کتابخانه ما

کانادا جای تو نیست

28
نوامبر
12

سال ۹۱ بود که فرشته توانگر متوجه شد “کانادا جای تو نیست” و نشر چشمه هم آن را برای همگان در دسته داستان کوتاه منتشر کرد.

به قول دوستی یک کتاب فقط ۲۰ صفحه فرصت دارد تا آدم را جذب کند! که خوب کانادا جای تو نیست نتوانست من یکی را جذب کند، شما را نمیدانم.

اصولاً کتابی که نثر روانی نداشته باشد خواندنش اعصاب و صد البته حوصله میخواهد که من یکی فاقد هر دو گونه اش هستم، پس واگذارش کردم برای زمانی که حداقل یکی از این دو مورد را داشته باشم.

ولی جالب است که بدانید نظر اهالی کتاب کمی متفاوت با نظر من است. بعضی ها می گویند روزمرگی ها و زندگی مکانیکی یک زن از قشر متوسط را زیبا توصیف کرده و هم اینکه نثرش شیوا است. خوب لابد هست که میگویند دیگر.

کلاً این کتاب را واگذار کنیم به شما بهتر است. فقط قبلش این پاراگراف را بخوانید:

در پایتخت ایران٬ تهران٬ در آپارتمانی با مادرم زندگی می کنم. بیست و نه سال دارم و تا به حال ازدواج نکرده ام. آپارتمان ما یکی از بی شمار آپارتمان های تهران است. آپارتمان هایی که در شب٬ حتی از پشت پرده ی ضخیم اتاقم هم می توانم وجودشان را حس کنم. روشنایی های محو پشت پرده٬ در واقع٬ چراغ های آپارتمان های روبرو هستند. با چشم بسته هم می توانم در ذهن مجسم شان کنم. زمستان و تابستان٬ آپارتمان ها شب ها یک جورند. بی شباهت به قوطی کبریت نیستند٬ آدم هایی هم که توی آن ها زندگی می کنند٬ شبیه آدم نیستند.

متن پشت جلد کتاب

این هم از کتاب امروز ما!



  • دیدگاه هایی با مضامین غیر اخلاقی و توهین منتشر نخواهد شد.
  • دیدگاه های نوشته شده حداکثر تا 48 ساعت آینده منتشر خواهد شد.
  • در صورت داشتن پیشنهاد و یا انتقاد از طریق بخش تماس با ما مکاتبه کنید.